• یادداشت شفاهی در روزنامه ایران: قدرت نفوذ اقتصاد دیجیتال؛ کنشگری سیاسی برخی پلتفرم‌ها را چطور می‌توان تحلیل کرد؟

    زیست‌بوم استارتاپ‌های فناوری متفاوت است خصوصاً استارتاپ‌هایی که در حوزه رسانه‌های اجتماعی در کشورهای مختلف شکل گرفته است؛ یعنی ما با یک برنامه‌ریزی و چهارچوب مشخص، در خصوص این پلتفرم‌ها مواجه نیستیم. به همین دلیل هم نمی‌توانیم صورت‌بندی مشخصی را در همه جای جهان برای آنها در نظر بگیریم. عمده سرمایه‌گذاری در شرکت‌های استارتاپی در ایران نیز توسط مؤسسات، نهادها و شرکت‌های وابسته به حاکمیت صورت می‌گیرد و این اولین تفاوت اساسی‌ بین استارتاپ‌های فناوری و پلتفرم رسانه‌های اجتماعی در ایران با جهان است و مسأله اصلی نیز «اقتصاد سیاسی‌‌» است که حول این موضوع شکل می‌گیرد؛ یعنی ما با استارتاپ‌هایی مواجه هستیم که در ظاهر خود را خصوصی معرفی می‌کنند؛ اما به نحوی مثل بخش زیادی از اقتصاد کشور «خصولتی» هستند و می‌خواهند هم از امکان‌های بخش خصوصی استفاده کنند و هم از سرمایه‌گذاری‌های دولتی بهره خود را داشته ‌باشند. این یک تناقض جدی است که باید از منظر «اقتصاد سیاسی» به آن پرداخت.

  • بررسی «رابطه رسانه و قدرت» در میزگرد «ایران» با حضور سید آرش وکیلیان و مجید سلیمانی ساسانی: جهانی که همه در آن بازنده اند

    دوگانه «تکثر» و «توده ای شدن» به واسطه حاکمیت فرهنگ دیجیتال، اتفاقا در دوره رسانه های اجتماعی نمود بیشتری پیدا کرد و این، علیه دموکراسی است؛ هرچند که سطح مداخله این پلتفرم ها در دموکراسی داخلی خیلی زیاد است اما مساله من دموکراسی داخل کشورها نیست. مساله من دید بین الملل ما است و معتقدم نظام جهانی و اقتصاد دیجیتال، تداوم همان ساختارهای استعماری گذشته است. اگر استعمار در گذشته بیشتر متوجه بدن ها و منابع مادی کشورها بود امروز و در دوره پسااستعمار ما با «استعمار ذهن» مواجه هستیم. در این شکل جدید از استعمار، داده ها و اطلاعات به مثابه نفت خام هستند و ما که کاربر رسانه های اجتماعی هستیم بطور رایگان لحظه به لحظه داده و اطلاعات این شرکت ها را افزایش می دهیم. آنان با دادن ۱۵ گیگ فضای رایگان به افراد در گوگل درایو یا gmail، عملا در یک موافقتنامه اولیه اجازه دسترسی به همه اطلاعات کاربران اعم از اینکه چه مکان هایی بوده اند، چه تراکنش های مالی داشته اند، چه محتواهایی را جست وجو کرده اند و… را از آنان می گیرند و این اطلاعات، داده های بسیار باارزشی برای این پلتفرم ها است و به نوعی پایه های اقتصاد جهانی محسوب می شود.

  • کلان‌روایت سلبریتی‌ها با جمهوری اسلامی متفاوت است

    تا پیش از رسانه‌های اجتماعی تصویرمحور، سلبریتی‌ها فقط همان ستارگان سینما و ورزش بودند؛ اما بعد از ظهور صنعت جدید ارتباطات و به ویژه «رسانه‌های اجتماعی تصویرمحور» مانند اینستاگرام اتفاق جدیدی افتاد و ما با انسان‌هایی مواجه شدیم که کارکرد رسانه دارند، بنابراین سلبریتی‌های جدید را می‌توان فقط یک شخص تلقی نکرد، بلکه آنها رسانه‌های جدیدی هستند که به واسطه آنها پیام منتقل می‌شود، شبیه رسانه‌های عامه پسند و نشریات زرد که قبلاً فقط مختص سرگرمی‌ بودند و در همه موارد مداخله نمی‌کردند. اما اینها کارکردهای جدیدی هم پیدا کرده‌اند و می‌توانند در موارد مختلف موثر باشند.

  • سلسله گفت‌ و گوهای انتقادی در باب علوم انسانی «ارغنون خرد» در پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم: نگاه جامعه‌شناختی به جریان اینفلوئنسرها در فضای مجازی

    به گزارش روابط عمومی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، شانزدهمین نشست از سلسله گفت‌ و گوهای انتقادی در باب علوم انسانی «ارغنون خرد» با حضور دکتر مجید سلیمانی ساسانی و دکتر صدرا خسروی با عنوان «نگاه جامعه شناختی به جریان اینفلوئنسرها در فضای مجازی» یکشنبه ۹ بهمن ماه ۱۴۰۱ با اجرای دکتر ادبی در محل تالار ابونصرمحمد فارابی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم به‌صورت حضوری و مجازی برگزار شد.

  • مالکیت پلتفرم‌ها به چه شکل اقتصاد جهانی را پیش می‌برد؟

    آن‌چه که از این کتاب دریافت می‌شود، می‌تواند در سیاستگذاری کلی اقتصاد دیجیتال در ایران مؤثر واقع شود. اقتصاد ایران خواه‌ناخواه جزیره‌ای مستقل از اقتصاد جهانی‌ست و ما نمی‌توانیم با دیگر اشکال اقتصاد، کمبودهای خود را جبران کنیم. از سوی دیگر تفکر معطوف به داخل در حوزه پلتفرم‌ها، ما را از داشتن مشتریانی خارج از مرزها محروم می‌کند و باعث می‌شود تا پلتفرم‌های مطرح ایرانی نتوانند فراتر از اقتصاد ایران حرکت کنند و این نقطه‌ای‌ست که احتمالاً می‌تواند به آن‌ها ضربه بزند. از این‌رو هرقدر خودمان را بیشتر به بازار ایران محدود کنیم، قطعاً بحران‌هایی که نویسنده این کتاب برای آمریکا ذکر می‌کند، گریبان‌گیر ما نیز خواهد شد؛ لذا کار پلتفرمی باید برون‌زا باشد و حداقل منطقه یا بخش‌هایی از جهان را درگیر خود کند.

  • ویراست جدید کتاب زندگی دیجیتالی در اینستاگرام؛ ارتباطات اجتماعی جدید در عکاسی منتشر شد

    کتاب حاضر به دنبال ارائه تفسیری انتقادی از اینستاگرام است که به واسطه آن بتوان از میانجی گری و تحرک دیگر پلتفرم ها سخن به میان آورد . اکنون فرهنگ دیجیتالی بیشتر از نشستن در برابر یک رایانه است و تحرک و میانجی گری تلفن های هوشمند روش های نوینی برای تولید و اشتراک گذاری عکس ها ایجاد کرده است . این تغییر افراد را به سمتی هدایت می کند که رویدادها مردم و محیط پیرامون خود را به گونه ای بصری درک کنند . هر چیزی به عنوان فرصتی برای عکاسی درک می شود و این حالت شکل های جدیدی از تجربه زندگی روزمره به وجود می آورد . ناپایداری فرهنگ دیجیتالی که در این کتاب مورد بحث قرار گرفته است , این مسئله مهم را در نظر می گیرد که مردم بیشتر از آنکه به تولید محتوای متنی از خود بپردازند به تولید محتوای بصری از خود اقدام می کنند و در این مسئله استفاده گسترده از اینستاگرام بنیانی را برای زیبایی شناسی بصری تلفن های همراه جدید بازنمایی می کند. نهایتا کتاب حاضر این بحث را مطرح می کند که امر بصری تشدید شده از خلال حضور مشارکت کنندگان در پلتفرم های متحرک و میانجی به گونه ای اساسی موجب تغییر در کارکردهای سنتی عکاسی می شود.

  • گفت‌وگو با روزنامه «فرهیختگان» درباره کتاب «سرمایه‌داری پلتفرمی»: پلتفرم‌ها در خدمت سرمایه‌داری هستند

    من می‌خواهم نگاهی پسااستعماری به این مساله داشته باشم. نویسنده متعلق به جریان چپ است و من هم تا حد زیادی با او همراه نیستم ولی او خواه‌ناخواه اشاره می‌کند که چگونه اقتصاد دیجیتال به‌نفع سرمایه‌داری جهانی یعنی آمریکاست و از آن‌سو استعماری جدید رخ می‌دهد که به‌واسطه انحصاری بودن این پلتفرم‌هاست. در فصل آخر می‌گوید که این پلتفرم‌ها سعی می‌کنند محتواهای خود را انحصاری‌تر کنند یا با ادغام‌های افقی و عمودی که در آنها صورت می‌گیرد، عملا می‌توانند با کاربران کاری کنند که فقط از خدمات آن‌ها استفاده کنند. مثلا اگر می‌خواهید از خدمتی استفاده کنید از طریق فیسبوک‌تان وارد شوید یا اگر از خدمت دیگری استفاده می‌کنید تعهدی را بپذیرید و موافقت‌نامه‌ای را قبول کنید که اطلاعات خود را در اختیار پلتفرم قرار داده‌اید و پلتفرم هم برای مقاصد تجاری می‌تواند از این اطلاعات استفاده کند. مرتبا با این اقدامات می‌بینیم که تنها چند شرکت محدود، تقریبا ۲۰ پلتفرم اول رسانه‌های اجتماعی جهان را در اختیار دارند. متا یا فیسبوک سابق، گوگل و… مهم‌ترین پلتفرم‌ها را در اختیار دارند. یعنی می‌بینیم دو پیام‌رسان اجتماعی عمده متعلق به فیسبوک یا متاست. دو پیام‌رسان هم متعلق به تنسنت چین است. در این بین چین توانسته با انحصاری که ایجاد کرده و کاربران بسیار زیادی که داشته است بخشی از این فناوری عظیم جدید باشد. در هر صورت آنچه برای کشورهایی چون ایران رخ می‌دهد، یک وضعیت پسااستعماری است. این وضعیت موجب می‌شود ما روزبه‌روز سهمی کمتر در اقتصاد دیجیتال جدید داشته باشیم. ما اساسا نیازمند وجود پلتفرم‌های گسترده با کاربران و مخاطبان گسترده هستیم که ما از عهده آن برنمی‌آییم. دلایل می‌تواند فنی باشد یا دلایل استعماری و نهادهای بین‌المللی پشت داستان باشند. همه اینها مطرح است ولی پلتفرم با تجمع کاربران معنی پیدا می‌کند. این چیزی است که ما در این سال‌ها به‌دنبال آن رفتیم و در بسیاری از حوزه‌های پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی نتوانستیم به آنها برسیم، یعنی در پیام‌رسان‌های اجتماعی که به‌عنوان خدمات عمومی تلقی می‌شوند هم موفق نشدیم. درحالی‌که پیام‌رسان‌ها، یک سطحی از شبکه‌های اجتماعی دست‌پایین‌تر هستند و دولت‌ها به این بهانه که باید به همه خدمات عمومی ارائه بدهند، می‌توان و البته باید پیام‌رسان‌های داخلی را گسترش دهند، ولی این اتفاق نیفتاد. شبکه اجتماعی نیازمند ارتباطی گسترده‌تر در پهنه جهانی است و ارتباطات کاربران به صورتی است که به‌جایی می‌روند که دیده شوند و دوستان و اطرافیان‌شان در آنجا باشند. من درجایی می‌توانم تجارت کنم و زیست داشته باشم که انسان‌های دیگر هم باشند. پلتفرم‌های بزرگ می‌گویند که من کاربران بیشتر و انسان‌های بیشتری را ذیل خودم جمع کرده‌ام و شما اگر می‌خواهید ارتباط داشته باشید؛ باید پلتفرم من را مورداستفاده قرار بدهید، چون تجمع در آنجاست.

  • گفتگو با فرهیختگان: «اربعین» تصویر عاشورا را در رسانه‌های جهانی تغییر داد

    بالاخره اگر می‌خواهیم سراغ خاص بازنمایی راهپیمایی اربعین برویم و این وجوه معنوی و حماسی بین کنشگران واقعه اربعین را بازنمایی کنیم، خود این پدیده یک معنای فرمی دارد و ما را به‌سمت دیگری می‌برد. اگر از مخاطبان برنامه‌های تلویزیونی مستند اربعین پرسیده شود که چه چیز از اربعین توجه شما را جلب کرده، احتمالا پاسخ آنها ازخودگذشتگی، ایثار و این مفاهیم نیرودهنده خواهد بود.

  • گفتگو با خبرگزاری فارس: سلبریتی یک شخص نیست یک رسانه است

    رسانه‌های اجتماعی، می‌تواند انسان‌ها را تبدیل به رسانه کند. چه کاربران کوچکی که مخاطبان کمتری دارند و چه سلبریتی‌ها با دنبال‌کننده زیاد، همه به رسانه تبدیل شده‌اند. این خاصیت رسانه‌های اجتماعی است. در این میان، تاثیرگذارترین انسان‌ها سلبریتی‌هایی هستند که هواداران بسیاری دارند. یعنی همه نقش‌هایی که ما برای رسانه‌های جمعی قائل بودیم، الان به سلبریتی‌ها منتقل شده است. سلبریتی‌ها تبدیل به رسانه‌هایی شدند که هم اثرگذاری پیامشان به علت رابطه پرستش و هواداری، زیاد است و هم گستره‌ای که کار می‌کنند، بزرگ است. بنابراین مخاطبان یک سلبریتی با مخاطبان یک شبکه تلویزیونی قابل قیاس است. چه بسا که می‌تواند اثرگذارتر بوده و تعداد مخاطبانش نیز بیشتر باشد. بنابراین ما با رسانه‌های جدیدی مواجه هستیم که اصطلاحاً سلبریتی خوانده می‌شوند.

    مسئله بعد، دموکراتیزه شدن فرهنگ شهرت است. به این معنی که این حس برای مخاطبان یا همان کاربران تعاملی وجود دارد که هرکس امکان استفاده و رسیدن به این شهرت را دارد. البته مطالعه خرده‌سلبریتی‌ها نشان می‌دهد که این اتفاق، بیشتر مبتنی بر شانس است. مثل همه چیزهایی که نظام سرمایه‌داریِ جهانی و با همه ساز و کارهایش، برای همه آدم‌ها ایجاد کرده است؛ بدین معنا که بر روان‌شناسی موفقیت تاکید می‌کنند و همه چیز را به توانایی‌های شخصی ربط می‌دهند. تا آنجا که ظاهراً ساختارهای اجتماعی هیچ نقشی در موفقیت و شکست انسان‌ها ندارد. در اینجا هم می‌گوید که مزایای شهرت صرفاً در اختیار سلبریتی‌هایی که خارج از رسانه‌های اجتماعی شهرتی دست و پا کرده‌اند، نیست (مثل فوتبالیست‌ها و بازیگران سینما)؛ بلکه همه این موقعیت را دارند که در جهان رسانه‌های اجتماعی، شهرتی برای خود دست و پا کنند و این حسی از دموکراتیک بودن را در این فضا به مخاطبان می‌دهد.

  • انتشار کتاب مقدمه‌ای بر راهنمای تحلیل روایت در فیلم

    «تحلیل روایت» به عنوان یکی از روش‌های تحلیل بازنمایی، بیشتر در حوزه مطالعات ادبی، شعر، داستان و رمان مورد توجه بوده است و پژوهش‌های بسیار کمی در مطالعه روایت در رسانه‌ها، خصوصاً مطاعات فیلم می‌توان یافت که تحلیل بازنمایی خود را با استفاده از نظریه و روش تحلیل روایت ارائه کرده باشند. از این جهت و به لحاظ نظری و روش‌شناختی، این کتاب می‌تواند نقطه شروع و راهنمایی برای کاربرد تحلیل روایت در مطالعات بازنمایی در رسانه‌ها برای دانشجویان و علاقمندان حوزه‌های مختلف علوم اجتماعی، ارتباطات و مطالعات فیلم و سینما باشد و موضع «بین‌رشته‌ای» را تقویت کند. از این رو، کتاب حاضر در چهار فصل کاربرد نظریه بازنمایی و نظریه و روش تحلیل روایت در تحلیل کیفی فیلم را با ارائه نمونه‌هایی از فیلم‌ها نشان می‌دهد.