۱- نظام سرمایهداری، مبتنی بر مبانی اصولی مدرنیته است. توسعه؛ از مهمترین مفاهیم اصولی مدرنیته در عالیترین اهداف خود، نیازمند به جهانی شدن است و لذا جهانی شدن را در تاریخ بشریت – كه همواره از اهداف متعالی بشریت است – به نفع آمال خود مدیریت میكند. به تعبیر دیگر در صدد ساختن جهانی هماهنگ با روند توسعهی خود میباشد. در این راستا در فكر از بین بردن موانع سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، در مقیاس جهانی است.
۲- اصلیترین مانع بر سر راه نظام سرمایهداری، وجود هویت دینی است؛ زیرا پایگاه مشروعیت، كاركرد و اهداف نظام سرمایهداری، هیچ تطابقی با دین ندارد. بنابراین مدرنیته در یك فرآیند تاریخی دین را به عرصه خصوصی تنزل داد. بر این اساس پس از تنظیم روابط فردی و اجتماعی بر اساس مبانی و اهداف نظام سرمایهداری، جایگاهی برای جریان آموزههای دینی در حیات فردی و اجتماعی تعریف نگردید.
۳- نظریه جهانی شدن از نظریه «نوسازی» تأثیرات فراوان پذیرفته است. بر اساس نظریه نوسازی، سیر پیشرفت جوامع، خطی تصور شده است. نظریه پردازان نوسازی، با توجه به فرآیند توسعه غربی، مدلی را برای جهان سوم تدارك دیدند. آنان بدون توجه به شكلگیری فرآیند به اصطلاح توسعه در غرب و نادیده گرفتن اشكال فرهنگ در جهان سوم به خصوص جوامع شرقی، مدرنیزاسیون را در دستور كار خود قرار دادند. با شكل گیری مقاومت ها در برابر نظریه نوسازی، غرب در صدد بر آمد كه به بازتولید نظریه نوسازی در شكل و نام جدید آن یعنی جهانی شدن بپردازد.
۴- گفتمان انقلاب اسلامی، برخلاف دیگر انقلابها – که از مفاهیم مدرن ناشی میشود و در عالیترین اهداف خود به دنبال تحقق آرمانهای مدرنیستی است – از گفتمان سنت متأثر است. سنتی که اهداف متعالی اسلام را پایه و بنیاد تفکر خود قرار میدهد. از سوی دیگر، سرمایهداری، وجود «هویت دینی» را سد راه تحقق آرمانهای سرمایهسالارانه خود میداند. گفتمان انقلاب اسلامی نیز از هویتی دینی برخوردار است که توانسته در دهههای اخیر، هم چالشی بر نوسازی مدرن باشد و هم جهانی شدن را با تفسیری متفاوت به آگاهان جهان عرضه کند.
شکلگیری حلقههای فکری و فرهنگی جهانی با تأسی از گفتمان انقلاب اسلامی در سراسر جهان، هماکنون چالشی جدی در پروژه جهانیسازی مدرنیسم است و در آینده نیز، چالشها جدیتر و اساسیتر خواهد گشت. زیرا گفتمان انقلاب اسلامی همواره در حال بازتولید خویشتن است، و سیر تفکر در این گفتمان از خصیصه «تداوم» برخوردار میباشد.
۵- بی شك سیر تاریخ بشر به سمت نوعی جهانی شدن حركت خواهد كرد. اما مفهومی كه ما از جهانی شدن به معنای كنونی داریم، در واقع فریبی در قالب ساختار زبانی غرب نیست. به نظر میرسد که ساختارهای زبانی شکسته خواهد شد و مفاهیم و نظریهها در ساختارهای مختلف در ذهن حقیقتجویان شکل خواهد گرفت. بدون شک، هر ساختاری که خارج از محدوده «گفتمانی» و «زبانی» مدرنیسم شکل گیرد، شورشی جدید بر علیه تفکر مغرب زمین است و اکنون نیز گفتمان انقلاب اسلامی، «گفتمان مرجع» در تقابل با انبوه نظریههای مغرب زمین است.
قطعاً این روزها سؤالی اصلی در ذهن آگاهان شکل میگیرد که میتواند سرچشمهای برای تفکرات جدید در باب جهانی شدن باشد. سؤال اصلی این است كه خاستگاه شكل گیری نظریه جهانی شدن و قالب ساختاری زبان، آیا هیچ تأثیر قابل ملاحظه ای در انحراف حركت راستین انسان نخواهد داشت؟ و در این صورت خواهد بود که انسان در «ساحت انسانی» خود، قدم در راهی خواهد گذاشت که مفهوم «سعادت» جایگزین مفاهیم توسعه و نوسازی گردد.
این یادداشت جهت انتشار در خبرگزاری جهان نیوز به رشته تحریر در آمده است.
لینک مطلب در سایت جهان نیوز