یک پژوهشگر ایرانی در مقاله ای با عنوان “سینما و مهدویت”، به بحث و بررسی در خصوص ظرفیت ها و محدودیت های سینمای ایران در راویت داستانی و تکنیکی انگاره های موعودگرا پرداخت.
به گزارش ستاد خبری هفتمین همایش بین المللی دکترین مهدویت، مجید سلیمانی که در کمیسیون شماره سه این همایش در نوبت عصر سخن می گفت؛ اظهار داشت: در این مقاله سعی شده که با خوانشی روایی، به عناصر و انگارههای مهدوی در سینمای ایران پرداخته شود تا از این رهگذر، ظرفیت ها و محدودیت های موجود در ارائه انگاره های مهدوی در سینمای ایران تبیین گردد.
وی ضمن تحلیل انگارههای جامعه مهدوی و فرهنگ انتظار با نگاهی تطبیقی و روایی در فیلمهایی همچون؛ «قدمگاه»، «مارمولک» و «اینجا چراغی روشن است» ؛ گفت: برخلاف فیلمهای آخرالزمانی هالیوود، «تکنیک» و «جلوههای ویژه» در ارائه انگارههای مهدوی در سینمای ایران تاثیری نداشتهاند.
این پژوهشگر در این مقاله سعی در جستجوی تبیین و ارائه طرحی متناسب با ویژگیهای دینی و فرهنگی و الزامات نمایش عناصر مهدوی در سینمای ایران داشت.
وی با بیان این که مبنای بررسی و تحلیل فیلمها در این تحریر نیز روش «تحلیل روایت» قرار گرفته است که یکی از شیوههای تحلیل کیفی متون ارتباطی محسوب میشود؛ تاکید کرد: هر امر واقعی در زندگی، دارای روایتهای متعددی است که با توجه به روایتگر و شرایط گفتمانی روایت آن، گرایش خاصی را بیان میکند.
سلیمانی افزود: هرچند که تحلیل روایت میتواند در هر متنی، راهگشای بررسی باشد، اما این روش، از کارایی بیشتری در عرصه متن داستانی فیلم برخوردار است ؛ ضمن اینکه میتوان تاثیر و نوع «تکنیکهای سینمایی» را در «شیوههای روایی» مورد بررسی قرار داد.
وی در بخش نتیجهگیری این مقاله بر ضرورت تدوین طرحی برای بازنمایی انگارههای مهدوی در سینما تاکید کرد و گفت: بازنمایی انگارههای آخرالزمانی، سالهاست که برجستهترین و مهمترین موضوع سینمای هالیوود است؛ اما در دهه اخیر تولید این دست از آثار افزایش چشمگیری داشته است.
این پژوهشگر ایرانی در ادامه تصریح کرد: «ماتریکس»، «۲۰۱۲»، «آخرالزمان»، «سرآغاز»، «تماس»، «هوش مصنوعی»، «کد منبع» و «آواتار» تنها نمونههایی برجسته از آثاری است که به ترسیم موقعیت آخرالزمانی پرداخته است و این در حالی است که فیلمها و سریالهای متعدد دیگری این موضوع را دستمایه اثر خود قرار دادهاند.
وی ادامه داد: آنچه که در خصوص سینمای آخرالزمانی هالیوود بارز است، استفاده بینهایت از «تکنیکهای سینمایی» برای بازسازی «آخرالزمانی تخیلی» است؛ به طوری که هر انسانی با دیدن این گونه فیلمها، دچار حیرت خواهد شد.
سلیمانی اضافه کرد: سینمای هالیوود با بازنماییهای متعدد تخیلی آخرالزمان سعی دارد که مخاطب را منفعل و مستغرق در تخیلات سازد و با دستکاری اذهان، راه اندیشه آخرالزمانی را از مخاطب بستاند؛ ذهنی که آینه تکرار اوهامات است، هرگز راه تفکر در خویشتن خویش نمییابد و آنگونه سخن میگوید و تامل میورزد که برای وی متعین شده است.
وی با تاکید بر این مطلب که بدون شک، الگوی هالیوود، نقشه راه سینمای ایران در بازنمایی اندیشههای آخرالزمانی نیست؛ افزود: از طرفی آنکس از تکنیک ره به جایی میبرد که «نهایت» آن را به تصویر کشد که سینمای ایران در این عرصه از محدودیتهای تکنیکی متعددی رنج میبرد و «بازگشت سرمایه» در سینمای ایران در حدی نیست که پذیرای چنین رویکردی گردد.
سلیمانی ادامه داد: از سوی دیگر، بازنمایی انگارههای مهدوی در سینمای ایران از قالبی باید بهره جوید که متناسب با محتوا و پیامهای ارائه شده باشد و «پیرنگ داستان»، «کاراکترها»، «دیالوگها»، «لوکیشنها»، «شیوههای فیلمبرداری» و «موسیقی» باید در تناسب با موضوع مهدویت و انتظار، انتخاب و پردازش گردد.
وی خاطر نشان کرد: تکنیکهای سینمایی نیز در جمعی متناظر با موضوع باید مورد استفاده قرار گیرد؛ و همانگونه که پیش از این و در تحلیل روایت فیلمها اشاره شد؛ مخاطب داستان را با شخصیتهای محوری «رحمان»، «قدرت» و «رضا مارمولک» در ذهن خود تداعی میکند.
این محقق افزود: در دو فیلم اول، با شخصیتهایی روبرو هستیم که یا مانند رحمان دچار عقبماندگی ذهنی هستند و یا مانند «رحمان» دچار عقبماندگی اجتماعی و سرخوردگی ذهنی و در فیلم سوم نیز شخصیت محوری یک «دزد سابقهدار» است ؛ آیا شایسته است که چنین شخصیتهایی برای بیان القای نورانیت اذهان متوجه به حضرت ولیعصر استفاده گردد؟
وی در ادامه با بیان این که ساخت چنین فیلمهایی به دلیل رعایت نکات فنی و محتوایی متناسب با موضوع معنوی انتظار قابل تقدیر است؛ اظهار داشت: اما این مسئله موجب نخواهد شد که از کنار اشکالات متعدد آنان بگذریم و عدم توفیق در فروش و در نتیجه مخاطبان بسیار کم، از ویژگی دو فیلم اول است و موفقیت فیلم «مارمولک» را نیز میتوان در عبور از خطقرمزهای دینی و آیینی دانست.
سلیمانی در پایان این نشست تاکید کرد: لازم است که با تحقیقاتی جامع، الگو و طرحی برای ساخت فیلمهای دینی به طور عام و فرهنگ مهدویت و انتظار به طور خاص تدوین گردد و فیلمسازان را به ساخت فیلمهایی در این موضوع دعوت کرد؛ چراکه تولید کنونی سینمای ایران در این موضوع، از انگشتان یک دست نیز فراتر نمیرود که این مسئله به هیچوجه زیبنده دستگاه فرهنگی جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود.