صادق فرامرزی: دستگیری روحالله زم و پایان رسانه پرحاشیه آمدنیوز از جهات متعددی فضای سیاسی و اجتماعی ایران را درگیر خود کرد. غلبه یافتن جوانب دستگیری زم و شکلگیری مباحث حول محور این عملیات باعث شد تا عمده مباحث بهجای علل شکلگیری آمدنیوز به سمت نحوه پایان یافتن آن هدایت شود. در چنین فضایی سراغ دکتر «مجید سلیمانی ساسانی» پژوهشگر مطالعات رسانه رفتیم تا این بار از نقطه آغازین به علت نفوذ پیدا کردن آمدنیوز بپردازیم، نفوذی که از نظر او پیش از هر چیز محصول ارتجاع تعاملی تلگرام و یکسویه بودن فضای ارتباطی آن بود.
به صورت کلی مرجعیت و نفوذ اجتماعی پیدا کردن رسانهای همانند «آمدنیوز» معلول چه عللی است؟
اساسا ظهور چنین رسانههایی معلول نوع جدیدی از ارتباطات است که در رسانههای اجتماعی شکل میگیرد اما نمیتوان آن را نیز صرفا معلول رسانههای اجتماعی به شکل عام دانست، چرا که فضای «تلگرام» در قیاس با سایر رسانههای اجتماعی واجد ویژگیهایی است به طوری که کارویژه اصلی عمده رسانههای اجتماعی و بویژه پیامرسانها شکل دادن به فرآیندی «دوسویه» در ارتباطات است اما ما در تلگرام شاهد غلبه پیدا کردن «یکسویگی» فرآیند ارتباطات هستیم که آمدنیوز از دل چنین جریان ناقصی از رسانههای اجتماعی درآمده است و من فکر میکنم اگر آمدنیوز به جای مجرای یکسویه کانال تلگرامی از دل رسانههای اجتماعی دیگری که فرآیند دوسویه دارند ظهور میکرد هیچگاه به چنین نفوذی نمیرسید. آمدنیوز این امکان را داشت که اخبار جعلی را به هر شکلی پوشش دهد اما با پاسخی از جانب مخاطبان خود روبهرو نشود. به همین دلیل ما در هیچکدام از پیامرسانهای مورد استفاده در جهان شاهد چنین امکانی که یک کانال توانایی فعالیت یکسویه داشته باشد و عاملی آن را محدود نکند، نیستیم.
با این تعاریف، آیا میتوان تلگرام را یک «ارتجاع تکنولوژیک» در حوزه اجتماعی دانست که تکنولوژی و ارتباطات را در خدمت تثبیت تعامل یکسویه درآورده است؟
بله! از جمیع جهات ماهیت تلگرام احیای رسانههای یکسو و فاقد تعامل قدیمی در بستری نوین با ارتباطات بالاست. من در چند مقاله پژوهشی هم به این مساله اشاره کردم که تلگرام یک رسانه اجتماعی رو به عقب است که امکانات را برای تثبیت یکسویگی ارتباطات فراهم کرده است و امکانی هم برای مهار شدن بهعلت پوشش هیچگونه محتوای کذبی نداشت. علاوه بر همه اینها، ما در عرصه سیاست عمومی جهان نیز صاحب قدرتی نیستیم که قادر به توقف چنین چیزی باشیم، در حالیکه دولتهای غربی هرگاه گوگل، فیسبوک و… منافع عمومیشان را به مخاطره بیندازند توانایی برخورد قانونی با آنها را دارند.
در چنین فضایی آمدنیوز بروندادی از این ارتجاع است که ظرفیت بالقوه تکرار آن در قالبهای جدید وجود دارد. چه پادزهری میتوان برای آن تجویز کرد؟
ما نیازمند فراگیری سواد رسانهای در جامعه خودمان هستیم، چون در فضای فعلی با شهروندانی مواجهیم که تولیدکننده و مصرفکننده همزمان محتوای شبکههای اجتماعی هستند. بالا رفتن سواد رسانهای و امکان شناخت اخبار صحیح از جعلی توسط مخاطبان شبکههای اجتماعی امکان رشد و ظهور یک آمدنیوز جدید را خواهد گرفت. نکته غیرقابل انکار در اینباره آن است که بخش عمدهای از تثبیت این سواد رسانهای نیازمند گذشت زمان و کنار آمدن با دنیای جدیدی است که شبکههای اجتماعی بهوجود آوردهاند.
در زمینه تحلیل محتوا آمدنیوز از چه رویکردی در مقابل شکافهای اجتماعی استفاده میکرده و این رویکرد فضای اجتماعی را به چه سمت و سویی برده است؟
معتقد نیستم آمدنیوز به تنهایی یک اتاق فکر بزرگ برای شناسایی شکافها و نزاعهای اجتماعی داشته است، بلکه از سوی منابع و نهادهای دیگری به شکل وسیع در جریان شناسایی شکافهای قومی، اقتصادی و سیاسی بوده است. فعال کردن این گسلها توانست بحرانهایی همانند دی ۹۶ را خلق کند. برای مثال، در دیماه ۹۶ بشدت شاهد تلاش آمدنیوز برای خلق یک نوستالژی باستانگرایانه بودیم که قادر به شکل دادن بسیج عمومی باشد.
تعدد تناقض در مواضع یکی دیگر از ویژگیهای آمدنیوز بود که آن را میتوانستیم در فاصله کوتاه میان چند پیام شاهد باشیم که همین امر به مثابه پاشنه آشیل آمدنیوز به حساب میآید، چرا که این رسانه را فاقد عنصر اعتماد در میان مخاطبان خود کرد. ما رسانههای اپوزیسیون زیادی داریم که برای مخاطبان خود اعتماد بهوجود آوردهاند اما تکیه آمدنیوز بر اخبار جعلی مانع اعتماد گسترده عمومی میشد.
میشود اینگونه تعریف کرد که رسانههای اپوزیسیون عمدتاً سوار بر یک گفتمان میشوند اما آمدنیوز با رویکرد ضدگفتمان، تمرکز خود را بر هیجان اعتراضی جمعی مبتنی بر مواضع کوتاهمدت گذاشته بود.
دقیقا! بر مبنای همین سیاست مشکلی نداشتند تا با تکیه بر اخبار جعلی که توانایی از بین بردن اعتماد مخاطبان را دارد کارویژه خود را پیش ببرند.
بهعنوان سؤال آخر، ظرفیت بالقوه ظهور رسانههایی همانند آمدنیوز میتواند چه اثراتی بر فضای سیاسی و کنشگران آن بگذارد؟
به نظر من با گسترش و تقویت فعالیت اجتماعی دوسویه در شبکههای اجتماعی توانایی بالقوه ظهور آمدنیوزها در آینده کاهش پیدا میکند. از سوی دیگر تجربه درک آمدنیوز و افزایش بلوغ سیاسی نسلهایی که این سالها فضای رسانههای اجتماعی جدید را درک کردهاند مانع از آن میشود که رسانههای مبتنی بر اخبار جعلی در آینده توانایی نقشآفرینی بالایی پیدا کنند. با این حال عمده تمرکزها به سمت رسانههای پرقدرتی میرود که توانایی گفتمانسازی دارند و از طریق گفتمان خود را به تقابل میآورند.