• گفت‌وگو با روزنامه «فرهیختگان» درباره کتاب «سرمایه‌داری پلتفرمی»: پلتفرم‌ها در خدمت سرمایه‌داری هستند

    من می‌خواهم نگاهی پسااستعماری به این مساله داشته باشم. نویسنده متعلق به جریان چپ است و من هم تا حد زیادی با او همراه نیستم ولی او خواه‌ناخواه اشاره می‌کند که چگونه اقتصاد دیجیتال به‌نفع سرمایه‌داری جهانی یعنی آمریکاست و از آن‌سو استعماری جدید رخ می‌دهد که به‌واسطه انحصاری بودن این پلتفرم‌هاست. در فصل آخر می‌گوید که این پلتفرم‌ها سعی می‌کنند محتواهای خود را انحصاری‌تر کنند یا با ادغام‌های افقی و عمودی که در آنها صورت می‌گیرد، عملا می‌توانند با کاربران کاری کنند که فقط از خدمات آن‌ها استفاده کنند. مثلا اگر می‌خواهید از خدمتی استفاده کنید از طریق فیسبوک‌تان وارد شوید یا اگر از خدمت دیگری استفاده می‌کنید تعهدی را بپذیرید و موافقت‌نامه‌ای را قبول کنید که اطلاعات خود را در اختیار پلتفرم قرار داده‌اید و پلتفرم هم برای مقاصد تجاری می‌تواند از این اطلاعات استفاده کند. مرتبا با این اقدامات می‌بینیم که تنها چند شرکت محدود، تقریبا ۲۰ پلتفرم اول رسانه‌های اجتماعی جهان را در اختیار دارند. متا یا فیسبوک سابق، گوگل و… مهم‌ترین پلتفرم‌ها را در اختیار دارند. یعنی می‌بینیم دو پیام‌رسان اجتماعی عمده متعلق به فیسبوک یا متاست. دو پیام‌رسان هم متعلق به تنسنت چین است. در این بین چین توانسته با انحصاری که ایجاد کرده و کاربران بسیار زیادی که داشته است بخشی از این فناوری عظیم جدید باشد. در هر صورت آنچه برای کشورهایی چون ایران رخ می‌دهد، یک وضعیت پسااستعماری است. این وضعیت موجب می‌شود ما روزبه‌روز سهمی کمتر در اقتصاد دیجیتال جدید داشته باشیم. ما اساسا نیازمند وجود پلتفرم‌های گسترده با کاربران و مخاطبان گسترده هستیم که ما از عهده آن برنمی‌آییم. دلایل می‌تواند فنی باشد یا دلایل استعماری و نهادهای بین‌المللی پشت داستان باشند. همه اینها مطرح است ولی پلتفرم با تجمع کاربران معنی پیدا می‌کند. این چیزی است که ما در این سال‌ها به‌دنبال آن رفتیم و در بسیاری از حوزه‌های پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی نتوانستیم به آنها برسیم، یعنی در پیام‌رسان‌های اجتماعی که به‌عنوان خدمات عمومی تلقی می‌شوند هم موفق نشدیم. درحالی‌که پیام‌رسان‌ها، یک سطحی از شبکه‌های اجتماعی دست‌پایین‌تر هستند و دولت‌ها به این بهانه که باید به همه خدمات عمومی ارائه بدهند، می‌توان و البته باید پیام‌رسان‌های داخلی را گسترش دهند، ولی این اتفاق نیفتاد. شبکه اجتماعی نیازمند ارتباطی گسترده‌تر در پهنه جهانی است و ارتباطات کاربران به صورتی است که به‌جایی می‌روند که دیده شوند و دوستان و اطرافیان‌شان در آنجا باشند. من درجایی می‌توانم تجارت کنم و زیست داشته باشم که انسان‌های دیگر هم باشند. پلتفرم‌های بزرگ می‌گویند که من کاربران بیشتر و انسان‌های بیشتری را ذیل خودم جمع کرده‌ام و شما اگر می‌خواهید ارتباط داشته باشید؛ باید پلتفرم من را مورداستفاده قرار بدهید، چون تجمع در آنجاست.

  • گفتگو با فرهیختگان: «اربعین» تصویر عاشورا را در رسانه‌های جهانی تغییر داد

    بالاخره اگر می‌خواهیم سراغ خاص بازنمایی راهپیمایی اربعین برویم و این وجوه معنوی و حماسی بین کنشگران واقعه اربعین را بازنمایی کنیم، خود این پدیده یک معنای فرمی دارد و ما را به‌سمت دیگری می‌برد. اگر از مخاطبان برنامه‌های تلویزیونی مستند اربعین پرسیده شود که چه چیز از اربعین توجه شما را جلب کرده، احتمالا پاسخ آنها ازخودگذشتگی، ایثار و این مفاهیم نیرودهنده خواهد بود.

  • گفتگو با خبرگزاری فارس: سلبریتی یک شخص نیست یک رسانه است

    رسانه‌های اجتماعی، می‌تواند انسان‌ها را تبدیل به رسانه کند. چه کاربران کوچکی که مخاطبان کمتری دارند و چه سلبریتی‌ها با دنبال‌کننده زیاد، همه به رسانه تبدیل شده‌اند. این خاصیت رسانه‌های اجتماعی است. در این میان، تاثیرگذارترین انسان‌ها سلبریتی‌هایی هستند که هواداران بسیاری دارند. یعنی همه نقش‌هایی که ما برای رسانه‌های جمعی قائل بودیم، الان به سلبریتی‌ها منتقل شده است. سلبریتی‌ها تبدیل به رسانه‌هایی شدند که هم اثرگذاری پیامشان به علت رابطه پرستش و هواداری، زیاد است و هم گستره‌ای که کار می‌کنند، بزرگ است. بنابراین مخاطبان یک سلبریتی با مخاطبان یک شبکه تلویزیونی قابل قیاس است. چه بسا که می‌تواند اثرگذارتر بوده و تعداد مخاطبانش نیز بیشتر باشد. بنابراین ما با رسانه‌های جدیدی مواجه هستیم که اصطلاحاً سلبریتی خوانده می‌شوند.

    مسئله بعد، دموکراتیزه شدن فرهنگ شهرت است. به این معنی که این حس برای مخاطبان یا همان کاربران تعاملی وجود دارد که هرکس امکان استفاده و رسیدن به این شهرت را دارد. البته مطالعه خرده‌سلبریتی‌ها نشان می‌دهد که این اتفاق، بیشتر مبتنی بر شانس است. مثل همه چیزهایی که نظام سرمایه‌داریِ جهانی و با همه ساز و کارهایش، برای همه آدم‌ها ایجاد کرده است؛ بدین معنا که بر روان‌شناسی موفقیت تاکید می‌کنند و همه چیز را به توانایی‌های شخصی ربط می‌دهند. تا آنجا که ظاهراً ساختارهای اجتماعی هیچ نقشی در موفقیت و شکست انسان‌ها ندارد. در اینجا هم می‌گوید که مزایای شهرت صرفاً در اختیار سلبریتی‌هایی که خارج از رسانه‌های اجتماعی شهرتی دست و پا کرده‌اند، نیست (مثل فوتبالیست‌ها و بازیگران سینما)؛ بلکه همه این موقعیت را دارند که در جهان رسانه‌های اجتماعی، شهرتی برای خود دست و پا کنند و این حسی از دموکراتیک بودن را در این فضا به مخاطبان می‌دهد.

  • انتشار کتاب مقدمه‌ای بر راهنمای تحلیل روایت در فیلم

    «تحلیل روایت» به عنوان یکی از روش‌های تحلیل بازنمایی، بیشتر در حوزه مطالعات ادبی، شعر، داستان و رمان مورد توجه بوده است و پژوهش‌های بسیار کمی در مطالعه روایت در رسانه‌ها، خصوصاً مطاعات فیلم می‌توان یافت که تحلیل بازنمایی خود را با استفاده از نظریه و روش تحلیل روایت ارائه کرده باشند. از این جهت و به لحاظ نظری و روش‌شناختی، این کتاب می‌تواند نقطه شروع و راهنمایی برای کاربرد تحلیل روایت در مطالعات بازنمایی در رسانه‌ها برای دانشجویان و علاقمندان حوزه‌های مختلف علوم اجتماعی، ارتباطات و مطالعات فیلم و سینما باشد و موضع «بین‌رشته‌ای» را تقویت کند. از این رو، کتاب حاضر در چهار فصل کاربرد نظریه بازنمایی و نظریه و روش تحلیل روایت در تحلیل کیفی فیلم را با ارائه نمونه‌هایی از فیلم‌ها نشان می‌دهد.

  • کتاب سرمایه‌داری پلتفرمی به چاپ دوم رسید

    کتاب حاضر می‌تواند علاوه بر ایجاد شناخت جهان پلتفرمی معاصر، تجربه‌ای انتقادی نیز برای وضعیتِ امروزین جامعۀ ما در حیطۀ پلتفرم‌های اجتماعی به ارمغان آورد. خصوصاً درجایی که نویسنده بر «پلتفرم‌های عمومی» و «مشارکتی» تأکید می‌کند و آن را راهِ برونْ‌رفت از وضعیت فعلی می‌داند. به نظر می‌رسد که بازخوانی تجربه پلتفرم‌های جدید، رسانه‌های اجتماعی و اقتصاد دیجیتال و مخاطراتش برای ما ایرانیان نیز حاوی درس‌هایی باشد. درس‌هایی که عرصهٔ سیاست‌گذاری فرهنگ، اقتصاد و فناوری ما به‌وضوح با آن روبرو است و می‌تواند شناختی جامع به ما در برابر پلتفرم‌های «نظام جهانیِ شبکه» به دست دهد. همچنین آنانی که این روزها در مورد «شبکۀ ملی اطلاعات» سخن می‌گویند نیز نیازمند شنیدن بحث‌های کتاب حاضر هستند. زیرا ما اکنون در موقعیت سلطۀ نظام جهانیِ شبکه قرار داریم و به‌واسطه این تسلط، بحران‌هایی پیش روی ما قرار دارد. آن‌چنان‌که از یک‌سو، به‌واسطۀ قدرت کلان‌داده‌ها و زیرساخت شبکه، با وضعیتی پسااستعماری روبرو هستیم و از سوی دیگر، از پیامدهای منفی ادغام در اقتصاد جهانی دیجیتال و پلتفرم‌ها در امان نیستیم یا اساساً از آن اطلاع نداریم.

  • کتاب «پویش: روایت یا داستان» منتشر شد

    این کتاب تمام تلاش خود را می‌کند تا استفاده از آن و مراجعه فوری به محتوای آن آسان باشد. بنابراین با یک نمای کلی تصویری از الگوی پویش راهبرد مبتنی بر داستان شروع شده و سپس به شش بخش اصلی تقسیم می‌شود. فصل اول به ریشه‌های عمیق روایت در تجربه بشری می‌پردازد و دلیل این امر را می‌گوید که چرا باید روایت در تلاش‌ها برای تغییر اجتماعی در جهت دستیابی به پیشرفت نظام‌مند مورد توجه قرار گیرد. فصل دوم جنبه‌های مختلف قدرت روایت را بررسی می‌کند و چارچوب نظری تحلیل قدرت روایی از جمله عناصر داستان را به عنوان چارچوبی معرفی می‌کند که می‌تواند موجب ساختارشکنی یا خلق داستان‌های جدید شود. فصل سوم چارچوبی برای نبرد داستان برای خلق و یا به چالش کشیدن روایت‌های تغییر اجتماعی ارائه می‌دهد. در فصل چهارم الگوهای مداخله به عنوان ابزاری برای تغییر روایت‌ها بیان می‌شود. در فصل پنجم به چند مطالعه موردی کوتاه که از راهبرد مبتنی بر داستان در پویش‌های مردمی بهره گرفته‌اند اشاره می‌گردد. سرانجام، فصل ششم نیز فراخوانی برای نوآوری است و مارا به کاوش‌های عمیق‌تر و همچنین امکاناتی ـ که راهبرد مبتنی بر داستان در مواجهه با لحظات سیاسی امروز ما فراهم می‌سازد ـ دعوت می‌کند.

  • چگونه مخاطبانِ رسانه‌های جمعی به کاربران رسانه‌های اجتماعی تبدیل شدند؟ – انتشار کتاب مصرف رسانه‌ای در فضای مجازی؛ از مخاطبان تا کاربرانِ ایرانی

    نویسنده در این مطالعه به دنبال آن است که در قالب پژوهشی کمّی، دلایل و انگیزه‌های استفاده از رسانه‌های مجازی را بررسی کند و الگوها، ابعاد، میزان و انواع مصرف رسانه‌ای در رسانه‌های اجتماعی را بسنجد؛ اینکه در قیاس با رسانه‌های جمعی، ذائقه مصرفی کاربران (مخاطبان) رسانه‌های اجتماعی چه تغییری کرده است و این مصرف چگونه براساس طبقات مختلف اجتماعی و نسلی تحلیل می‌شود. هم‌چنین، به دنبال راهی برای شناخت و تبیین رابطه و نسبت بین محتوای رسانه‌های جمعی و محتوای مصرفی در رسانه‌های اجتماعی و تغییرات و تحولات آن از نظر‌گاه مصرف مخاطبان است.

  • گفتگو با خبرگزاری کتاب ایران: پس از مسلمانان نوبت چینی‌هاست که دیگریِ هالیوود باشند

    موجودیتی که تحت عنوان غرب شناخته می‌شود در تمام این سال‌ها نیاز به دیگری داشته است. در دوره‌ای «دیگری» اصلی مارکسیسم و شوروی بوده است اما پس از فروپاشی شوروی «دیگری»، مسلمانان بوده‌اند. به نظر می‌رسد این روند ادامه پیدا کرده است. اما نکته اساسی‌تری هم وجود دارد. نظام جهانی به رهبری آمریکا شاید در تحولات اخیر ضعیف شده باشد اما برای احیای خود توجه به دیگری را تشدید خواهد کرد. مهمترین دیگری در حال حاضر مسلمانان هستند و دیگری جدیدی که اهمیت زیادی پیدا کرده است، شرق آسیا و تمدن کنفوسیوسی چین است. حس می‌کنم در سال‌های آینده توجه منفی به چین و آسیای شرقی افزایش پیدا خواهد کرد و روند بازنمایی مسلمانان کاهش خواهد یافت. در واقع نظریه جنگ تمدن‌های هانتینگتون گامی رو به جلو برخواهد داشت. اما به گمان من روس‌ها، مسلمانان و چینی‌ها از دایره بازنمایی پسااستعماری به زودی خارج نخواهند شد.

  • معرفی کتاب شرق‌شناسی هالیوود در شبکه خبر سیما

    کتاب شرق‌شناسی هالیوود از چه منظری سعی کرده است مطالعات پسااستعماری را گسترش دهد؟ در این ویدئو که به همت گروه مستند شبکه خبر سیما تهیه شده است در ۵ دقیقه به این پرسش پاسخ داده می‌شود و این کتاب معرفی می‌گردد.

  • گفتگو با برنامه به اضافه مستند

    آیا رسانه‌ها می‌توانند مبدا تحولات اجتماعی قرار بگیرند یا گفتمان‌ها نقش اساسی‌تری دارند؟
    نوار چگونه در شبکه ارتباطی انقلابیون نقش ایفا می‌کند و چگونه رسانهٔ خطابه و منبر قرار می‌گیرد؟
    رسانه‌ها؛ تقویت‌کننده یا تضعیف‌کننده گفتمان‌ها هستند؟
    همگرایی ارتباطی چیست و چه تفاوتی با همگرایی رسانه‌ای دارد و چگونه رسانه‌های اجتماعی با آن قدرت یافته‌اند؟
    چگونه رسانه‌های اجتماعی، رسانه‌های کنترل بیشتر است؟ و چگونه دیگر حاکمیت‌های ملی از این کنترل بی‌بهره هستند؟
    رسانه‌های اجتماعی، کنترل را در اختیار چه کسانی قرار داده‌اند؟
    چگونه تلگرام عرصه ارتباطی ایرانیان را با تهدید مواجه کرد و ما را به عصر رسانه‌های توده‌ای بُرد؟